سرمايه دارى و حقوق زن
رضا تابان
ما هر روزه شاهد این هستیم که حقوق زنان در ایران به راحتی در کوچه، خیابان، محل کار و خانواده نقص می گردد. از کم تر حقوق گرفتن نسبت به مرد ها گرفته تا تجاوز جنسی نمونه بارز آن است. البته روی سخن ما امروز مصائب زنان در این جامعه نیست بلکه می خواهیم بپردازیم به این مسئله که چرا این چنین است و دلیل این چنین بودن وضعیت در جامعه امروز ما چیست؟ ما نمی خواهیم باز گردیم به اعصار گذشته و دوران فئودالیسم تا ببینیم آنجا چه اتفاقی افتاد و چه چیزی از آن برای ما باقی مانده است. البته نباید فراموش کرد که جامعه ای امروز چیزی است که از دوران قبل به ما به ارث رسیده است. سرمايه دارى اين ميراث را متناسب با نياىهايش بازسازى کرده و سوال امروز ما اينست که چگونه آنرا تغییر دهیم. چیزی که امروز به صورت عینی در مقابل ماست نقض حقوق زنان در یک حکومت سرمایه داری است٬ که علاوه بر داشتن خاصیت اصلی خود یعنی نابرابرى بنيادى در سرمايه دارى و به اين اعتبار نابرابرى زن و مرد٬ یک ویژگی مذهبى و اسلامى دارد که ضديتش به زنان را به عرش خدا رسانده است.
حکومت سرمایه دارى اسلامى از معادلات جنگ سرد بيرون آمد اما نمونه جدید و آزمایشی حکومت برای دنیای نظم نوين شد. برخلاف دوران انقلابات بورژوائى که سرمايه دارى از قدرت مذهب بدرجه اى خلع يد ميکرد و سنتهاى فئودالى را در خدمت بازار عقب ميراند٬ سرمایه داری امروز به مذهب بعنوان يک عامل باز دارنده و مخدر سرکوب هر لحظه طبقه کارگر نياز دارد. می بینیم که حکومت های جدید همگی با کمک غرب و با عنوان نسبیت فرهنگی با رنگ و بوی مذهبی و قومی و سرکوب مردم با همین عناوین روی کار می آیند. جمهوری اسلامی، طالبان، حکومت های تازه تاسیس اقمار شوروی سابق و ... و استفاده از شعارهای مذهبی به عنوان تبلیغات در انتخابات کشورهای بزرگ غربی، ایجاد مدارس مذهبی برای کودکان یعنی انسان های خام و دسته اولی که هر چه به خوردشان بدهی قبول می کنند، تصویب قوانین شرعی و مذهبی برای دانشگاه ها و خانواده نمونه بارز نیاز حکومت موجود در دنیا و دراز کردن دست یاری به سوی مذهب است. دیدم که با مردن پاپ ژان پل دوم٬ به عنوان یکی از کسانی که استفاده از بمب شیمیایی علیه ایران و فتوی دهنده منع استفاده از کاندوم به عنوان یکی از حرامات دینی و باعث ترویج گسترده ویروس ایدز در افریقا بود٬ دولت های جهان حتی سکولارترین آنها نه به نام شخصیت سیاسی خودشان بلکه از جانب دولت های مرکزی پیام های تسلیت خود را روا داشتند و با حضور خود در مراسم دفن پاپ به سوگ یک عامل ضد انسانی نشستند تا ماهیت انسان ستیز و دست درازی به مافیای مذهب به عنوان یک متحد همیشگی برای سرکوب مردم هر چه بیشتر نمایان گردد .
وضعیت جنبش های اجتماعی در مقابل دستگاه حاکمه
البته ایران یعنی جائی که مذهب به طور کامل قدرت سیاسی را قبضه کرده و یک مسئله عمده است مد نظر است. سالیان سال مذهب و قدرت سیاسی دست در دست هم تلاش کرده اند تا هر گونه جنبش و تشکل انسانی را در هم بشکنند. مدرس به عنوان پایان دهنده مشروطیت و گرفتن سلطنت زیر عباى خود٬ بنی صدر، بازرگان و خمینی که پرونده هایشان برای همه روشن است. کسانی که مسبب ریخته شدن خون هزاران آزادی خواه و عدالت طلب بودند. احمدی نژاد و خامنه ای و سران حکومت بعنوان نمونه های بارز سرکوب جنبش کارگری، دانشجویی، زنان. هر جا که مذهب در خطر بوده کمک های بزرگ مالی رسیده و هر جا که نظام سرمایه در خطر بوده فتوی ها کمک رسان معرکه حاضر بوده است. می بینیم ملی گرایی و دستگاه مذهب چه خوب ساختارهای متحدانه خود را بنا به تاریخی که داشته با یک لایه تغییر رنگ حفظ کرده اند.
سرمایه داری پس از به قدرت رسیدن با کمک مذهب سیستم مرد سالاری، ناموس پرستی، توسری خوربودن زنان را نگه داشت. معنى "پیشرفت" فقط سود اقتصادی است و در کنار آن چنان افکار سنتى را در مغز مردم فرو کرده اند که حتی بسیاری از زنان با این سیستم زندگی کنار آمده و اين موقعيت فرودست را قبول کرده اند. البته تاکيد کنم این سیاست دستگاه حاکمه است. فرهنگ اینکه کار زن در بیرون از خانه تابو است را سالیان سال روی فرم نگه داشتند. ولی حالا که این فرهنگ منحط در جامعه از بین رفته باز هم می بینیم که قسمت بزرگ زنان کارگر در قسمت های اداری به نام کارمند به کار گرفته می شوند، قسمت زنان و مردان را جدا کرده اند تا شکافی باشد بین طبقه کارگر با عنوان زن و مرد و کارمند و کارگر. کم نيستند زنانى که فکر ميکنند مرد سالاری مستقیما ثمره دست همسر، پدر٬ و یا برادر و حتى خودشان است. به جای اینکه با این سیستم به عنوان طرز تفکری که حاکمیت ترويج ميکند و جزئى لازم از ضديت عمومى با برابرى زن و مرد است در سطح جامعه مبارز کنند٬ به روشنگری و مبارزه با مردها ی اطراف خود اکتفا می کنند.
نوع تشکل
مسلما ً زنان باید تشکل های مستقل خود بر سر شعار آزادی زن برای برگزاری 8 مارس را داشته باشد. اما باید پا را از این فراتر گذاشته و به عنوان یک بخش مهم جامعه که بیش از همه حقوقش لگد مال شده٬ به مثابه نیروئی فعال در همه جنبش ها حضور قويتر داشته باشند. از دفاع از حقوق کودکان گرفته تا فعاليت در جنبش کارگری و جنبش دانشجویی. زنانی که زیر فشار مردسالاری، فقر، آپارتاید جنسی، استثمار طبقاتى هستند٬ بايد عليه اينها متشکل شوند. می توانند وارد تشکل های کارگری٬ دانشجو یی٬ تشکلهاى زنان علیه آپارتاید جنسی و نهادهاى دفاع از حقوق کودکان شوند. جنبش آزادى زن چه بعنوان يک نيروى وسيع اجتماعى و چه در حضور در کل جنبش آزاديخواه و برابرى طلب٬ نيروى مهمى عليه وضعيت موجود و قدرت سرکوب سرمایه است. اين جنبش پتانسیل بالائى از اعتراض برابرى طلبانه در خود دارد. هر نیروی رادیکال اجتماعی بايد اين حقيقت سياسى را ببيند و همزمان براى رهائى زنان و حل قطعى تبعيض به زن تلاش کند. زنده باد آزادی زن! با درود های کمونیستی.